ثمره های عشقمون❤️
دوقلوهای دوست داشتنی من...
علی جانم پسرم
نوراخانم دخترنازخودم
با به دنیا اومدنِ شما دوتا فسقلی زندگی من و بابایی کلی عوض شد...
خوشبختیه ما با وجود شما کامل شد.
.
.
وقتی دکتر بهم گفت تو دلم دوتا فرشته دارم اینقدر شوکه شدم و خوشحال...
کلی گریه کردم...
مامانجون کنارم بود، اونم خیلی خوشحال شد...
اومدیم بیرون از مطب بابا که اصلا فکرش روهم نمیکرد فقط حال خودم و یه نی نی رو پرسید...
منم چیزی نگفتم تا بریم خونه و یکدفعه به بابایی، آقاجون و دایی بگم....
همه که جمع شدن مامان جون گفت که شما دوتا هستید، دوتا نازنازی....
خیلی لحظه ی قشنگی بود
گریه میکردم
بابا بغلم کرد هم خوشحال بود هم متعجب...
بهم گفت نگران هیچی نباش باهم بزرگشون میکنیم، خودم کنارتم
.
.
راست گفت تا حالا همیشه کنار من و شما دوتا عشق بوده...
.
.
.
خداروشکر میکنم که خدا بهم این فرصت رو داد که مامانِ دوتا فرشته باشم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی